فلسطین: “چرا مساله‎ی فلسطین یک دغدغه‏ فمنیستی است؟”

ولوم: من اخیراً عضو یک کمیته‌ی حقیقت‌یاب۱ اعزامی به فلسطین بودم که توسط کمپین “جامعه‌ی دانشگاهی و فرهنگی ایالات متحده برای تحریم اسراییل” سازماندهی شده بود. این کمیته متشکل بود از افراد علاقه‌مند در میان گروه‌های دانشگاهی و دانشجویان مستقر در ایالات متحده، که شامل خود من نیز می‏شد. در طول سفر تحقیقاتی یک هفته‏ای‌مان، ما شاهد اظهارات متعدد و گوناگون و شواهد روشنی مبنی بر اعمال خشونت هر روزه ، آزار و تحقیر اعمال شده به فلسطینیان، هم در ابعاد گسترده وعمومی و هم خصوصی بودیم. افرادی از چندین خانواده که در نواحی شرقی اورشلیم زندگی می‎کردند، روایت‎های شخصی خود را راجع به بیرون انداخته شدن از خانه‏هایشان در نیمه شب برای ما نقل کردند. خانه‌های آن‌ها به یغما رفته و توسط اشغال‌گران (که تعداد زیادی از آن‌ها تا همین اواخر شهروندان ایالات متحده بودند) تصرف شده بود، اموال آنان به خیابان ریخته شده و تا صبح به غارت رفته بود، کودکان آن‌ها دچار کابوس‌های مکرر بودند، کابوس‌هایی که مجازات بیرون راندگی‌شان بود ( مثلا آنها شاهد صحنه‌ی سوختن عروسک‌های‌شان را در کنار سوختن تختخواب‌های‌شان بودند). فلسطینیانی که هم‌اکنون نیز مهاجرانی از دوران جداسازی ارضی از اسراییل در سال ۱۹۴۸ بودند، مجبور به مهاجرت چندین باره بین شهرها و نواحی خودشان شده‌اند. آن‌ها به طور مکرر در کنار خانه‌های خود بی‌خانمان شده‌اند (چادرهای موقتی آنان به دفعات در آتش سوخته است)، چرا که توسعه‌ی بی پایان شهرک‌ها در این نواحی باعث جابجایی آنان می‎شود و ساکنان تحت حمایت نظامیان، بی‌رحمانه و آزادانه، انواع بدرفتاری و ظلم را در ابعاد کوچک ولی آسیب‌زننده در حق آنان روا می‌دارند، با این هدف که زندگی کردن در مناطق مورد دعوی و استعمار دولت اسرائیل را برای فلسطینیان اگرنه غیرممکن، بیش از حد دردناک و مشکل کنند.
آن‌چه در طول این سفر تحقیقاتی و با مرور اطلاعات فراوان موجود در این زمینه به شکل قابل توجهی برای ما آشکار شد، این بود که مردم فلسطین تحت شرایط یک رژیم آپارتاید و استعمارگر اشغالگر زندگی می‌کنند، رژیمی که هدف نهایی‌اش برای فرمانروایی یک اکثریت قومی-مذهبی متضمن بیرون انداختن تک تک فلسطینیان و در نهایت ناپدید کردن مردم فلسطین است. فلسطینیان به طور روزافزون و با سرعتی افزایشی از مناطقی که دولت اسراییل تحت تصرف و کنترل خود می‌گیرد بیرون انداخته می‌شوند. آنان ناگزیر از ترک سرزمین‌هایی هستند که چندین نسلشان در آن‌ها زندگی کرده‌اند، خانه‌ها و جوامعی که ساخته‌اند و برای تقویت زندگی حال و آینده‎‌شان و میراث فرهنگی و حافظه تاریخی زندگی‎شان در گذشته همچنان به آن‌ها وابسته‌اند. آزادی‌های اولیه‌ی شهروندی و حقوق اجتماعی آنان، چه در اسراییل زندگی کنند چه در مناطق اشغالی، اگر کاملاً از بین نرفته باشد، به شدت محدود شده است. محدودیتی که توسط یک سیستم تبعیض، تفکیک و نابرابری نژادی قانونی اعمال شده است و خصوصی‎ترین و فردی‌ترین فضاهای زندگی روزمره‌ی آنان را در بر می‌گیرد، حتی تا جایی که بر انتخاب عشق و شریک زندگی‌شان نیز خشونت و سخت‌گیری تحمیل می‏شود.
من از خودم پرسیدم که چگونه می‌توانم اشغال فلسطین را از دریچه‌ی نگاه فمنیستی‌ام ببینم، و یا به عبارتی دیگر، چرا و چگونه فکر می‌کنم که مساله‌ی فلسطین یک دغدغه‎ی فمنیستی است. به نظر من وخامت اوضاع فلسطینیان تنها به عدم اطمینان راجع به سرنوشت سیاسی یک قوم (یک ملت بدون دولت، قلمرو و منابعی از آن خود، بدون ظرفیت‌های خودمختاری) در آینده مربوط نمی‏شود. بلکه مساله شرایط ویژه‌ی تحقیر انسان و نابرابری است، شرایطی که به نظر می‌رسد نابرابری ، سلب مالکیت و خشونت را به صورت سازمان‌یافته و استثمارگونه‌ای بر آنان اعمال می‌کند. این شرایط وابسته به حفظ سلسله مراتب پذیرفته شده مبنی بر تفاوت‌های میان انسان‌هاست (نژاد، قومیت، ملیت، مذهب). این وابستگی بدون شک با تحلیل‌های فمنیستی راجع به فرم‌های تحقیر، نابرابری و خشونت جنسی که در بسیاری از زمینه‌های تاریخی-اجتماعی فراهم می‌شود از جمله مساله‎ی فلسطین، در هم تنیده است. همچنین، فراسوی هر گونه همسانی که این درهم تنیدگی نظری پیشنهاد می‌کند (در هم تنیدگی نظری بین فرم‌های نژادی و جنسی تحقیر و نابرابری)، پروژه‌ی استعمار اشغالگرانه و ناسیونالیسم آپارتایدی که دولت اسراییل نمایندگی می‌کند و منطق امنیتی که به سیاست‌های نظارتی آن قوت و مشروعیت می‌بخشد، نظامی‌سازی و جنگ همگی از دیرباز دغدغه‌های فمنیستی بوده‌اند. تحلیل‌های فمنیستی نشان داده‌اند که چگونه چنین پروژه‌هایی تامین و حمایت شده‌اند و این تامین و حمایت تنها توسط ایده‌آل‌های فرهنگی نرمال در مورد جنس و جنسیت که در مفاهیم ساختاری خود از سرزمین، قلمرو، حکومت، مردم/نژاد، شهروندی، آزادی و قدرت تعبیه شده، صورت نگرفته است. همانند وجوه گوناگون تولید و نظم زندگی – در واقع همان‌گونه که پروژه‌هایی که توزیع ناعادلانه‌ی فرصت‌های زندگی (افزایش فرصت‌های زندگی برای عده‌ای به بهای کاهش این فرصت‌ها برای عده‌ای دیگر) را مشابه و در راستای سرمایه داری می‌بیند- پروژه‌های استعمار اشغالگرانه و ناسیونالیسم آپارتایدی نیز نیازمند طبقه‌بندی‌های کار و فرم‌های بازتولید اجتماعی (و مرگ اجتماعی) است، چرا که وقتی از فرم‌های غالب مناقشات سیاسی تجاوز می‌کند، عمیقاً جنسیت زده و نژادپرستانه است.
گرچه در نهایت، آن‌چه مساله‌ی فلسطین را تبدیل به یک دغدغه‌ی فمنیستی می‌کند متکی به هیچ یک از این نقطه نظرات تحلیلی یا انتقادی نیست. در عوض، نقطه اتکای این مساله این‌جاست که ظلم وستم بر فلسطینیان و مبارزه‌ی آن‌ها به ما این امکان را می‌دهد که اختلاف‌هایی را ترسیم ‌کنیم که این ظلم و ستم از آن‌ها ناشی می‌شود. این مساله یک دغدغه‌ی فمنیستی است، چرا که ما را فرا می‌خواند تا روابط جدیدی فرای محدوده‌ی منافع و فرم‌های موروثی تعلقات اجتماعی بیافرینیم، منافع و تعلقاتی که ممکن است ما را وابسته‌ی خود کند؛ و همچنین ما را دعوت می‌کند که رنج و درد و آرمان‌های فلسطینیان را همانند رنج و درد و آرمان‌های خودمان احساس کنیم. به علاوه، اختناق موجود در زندگی فلسطینی، نتیجه‌ی کامیابی تنها یک دولت ناجور نیست، چرا که این کامیابی با حمایت اقتصاد جهانی و نظم ژئوپولیتیک صورت گرفته است، اقتصاد و نظمی که گروه‌ها و لایه‌های اجتماعی خاصی را به عنوان جمعیتی مازاد و مطلقاً زائد محکوم می‌کند- یک نظم انباشت و اتلاف سیری‌ناپذیر که زندگی همه‌ی ساکنان این سیاره را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین مساله‌ی فلسطین موضوعی ضروری برای دستیابی به آینده‌ای عادلانه و برابر در این مفهوم و برای این ملت است و نمونه‌ای از یک نگرانی جهانی و عمومی است. حمایت از همبستگی فلسطینیان و مشارکت در مبارزه‌ی آنان برای مقاومت و تغییر شرایط از وضعیت فعلی بی‌خانمانی و نابرابری – به منظور پیوستن به آرمان‌های آنان برای آزادی دسته‌جمعی و خودمختاری – همچنین مشارکت در بازسازی یک زندگی جهانی است که همانا یک اولویت فعالیت‌های فمنیستی محسوب می‏شود.

نفرتی ایکس ام تادیار استاد و مسئول بخش مطالعات جنسیت و سکچوالیته زنان در کالج برنارد است. او نویسنده‌ی کتاب “چیزهایی که سقوط می‌کنند: تجربه‌ی تاریخی فیلیپین و دستاوردهای جهانی‎سازی” (۲۰۰۹) و “تولید فانتزی: اقتصاد جنسی و سایر دستاوردهای فیلیپین برای نظم جدید جهانی” (۲۰۰۴) است. در میان نوشته‌های اخیر منتشرشده از وی می‌توان به”یک عمر برای انسان شدن” “، مورد شماره ۳ (آماده ارائه)؛ “بقایای زندگی مرد-شهروندی، واسطه‎ی دموکراسی”، “مطالعات آسیای جنوب شرقی (دسامبر ۲۰۱۱)؛اگر استعاره محض نباشد … اقتصاد جنسی بازبینی شده است” در “عدالت جنسیتی و اقتصادی”، “مطالب ویژه SF Online، مطلب ۷٫۳ (تابستان ۲۰۰۹)؛ و “امپراطوری”، نشریه Social Text100، جلد ۲۷، شماره ۳ (پاییز ۲۰۰۹) اشاره کرد. او در حال حاضر عضو هیئت مشورتی کمپین جامعه‌ی دانشگاهی و فرهنگی ایالات متحده برای تحریم اسراییل، و دستیار سردبیر نشریه Social Text است.

سایر اعضای کمیته حقیقت‌یاب: The other members of the delegation were: J. Kehaulani Kauanui, Robin D. G. Kelley, Bill Mullen, and Nikhil Pal Singh / www.usacbi.org

منبع: ارتباط فمینیستی

Tags: , , , , ,

پاسخ دهید