نامه جمعی از شهروندان و فعالان مدنی ایران در اعتراض به اسیدپاشی های زنجیره ای در اصفهان

در پی حملات زنجیره ای اسیدپاشی که گفته میشود برای مقابله با فساد و بدحجابی انجام شده است٬ جمعی از فعالان مدنی و شهروندان ایران نامه ای خطاب به حسن روحانی٬ رییس جمهور ایران٬  و مجلس شورای اسلامی نوشته و خواستار توجه ویژه و پیگیری این جنایت و برگردادندن امنیت به جامعه و به ویژه زنان شده اند. متن نامه به شرح زیر است:

acid1

ریاست محترم جمهور

مجلس  محترم شورای اسلامی

در روزها و هفته‌های اخیر فجایعی در کلان‌شهر اصفهان در حال روی دادن است که سوختن و خاکستر شدن جسم و جان و آیندۀ تعدادی از زنان و دختران این سرزمین و بر هم زدن امنیت این شهر و سراسر ایران و به طور ویژه زنان ایرانی را هدف گرفته است. بر هیچ وجدان آگاه و منصفی پوشیده نیست که ظرفهای اسیدی که پشت سر هم در اینجا و آنجا بر چهره و زنان اصفهانی خالی می‌شود، در عین حال گرد مرگ و ناامنی را در هر گوشۀ شهری که از سوی مقامات، “پایتخت فرهنگی جهان اسلام” و “مرکز و مظهر تمدن اسلامی” خوانده می‌شود، پاشیده است. این وقایع هولناک عبور و مرور روزانه و معمولی زنان جهت انجام امور روزمره را به تجربه‌ای دهشتناک تبدیل کرده است و این فضا از طریق شایعات وحشت‌زا و فراهم‌کردن زمینه برای عناصر روان‌پریش و زن‌ستیز در حال تسری به شهرها و مناطق دیگر و ایجاد فضای عمومی ناامنی برای زنان ایرانی  است. در این میان تعلیق و ابهام ایجاد شده که ناشی از تاخیر در اقدام قاطعانه و تضمین‌کنندۀ آرامش اجتماعی از سوی نهادهای مسئول و اظهارات متناقض و پراکندۀ مسئولان ذی‌ربط است، بر وخامت اوضاع افزوده است. اکنون از اظهارنظر و موضع‌گیری شخصیت‌هایی که تا چندی قبل بر طبل “مبارزه با بدحجابی” می‌کوبیدند و آن را “مخل نظم و آسایش عمومی” می‌خواندند، در دفاع از امنیت جانی و روانی شهروندان که به شدیدترین شکل ممکن مورد هجوم قرار گرفته است، خبری نیست. در شرایط خطیر و پرابهام امروزی به طور طبیعی پرسش‌های نگران‌کنندۀ بسیاری به افکار عمومی هجوم می‌آورد. آیا در شرایطی که هنوز قانون و رویۀ قانونی مشخصی در تعریف پدیدۀ مبهم و نامعینی به نام “بدحجابی” به عنوان “جُرم” و نحوۀ برخورد با آن وجود ندارد، چنین اظهارات و اقداماتی فضا را برای جولان عناصر خودسر و فاقد مسئولیت قانونی فراهم آورده است؟ یا آن‌چنان که یکی از نمایندگان مجلس اعلام کرده است، باز هم “دست عوامل خارجی” در کار است؟ آیا شمار موارد اسیدپاشی همان چهار مورد اعلام شدۀ رسمی است و یا بیشتر؟ این فاجعه از چه زمانی آغاز شده است و تا کنون به فوت چند تن از قربانیان منجر شده است؟ آیا وقوع این جنایات به شکل سازمان‌یافته و زنجیره‌ای بوده است یا پراکنده و شخصی؟ چرا نیروی انتظامی به عنوان نهادی که “استقرار نظم و امنیت و تامین آسایش عمومی و خصوصی” بر صدر وظایف قانونی آن نقش بسته است و قاطعیت و سرعت آن در قالب طرح‌هایی مانند “برخورد با بدحجابی” و مواردی مانند دستگیر کردن سازندگان یک موزیک-ویدئو بر همگان محرز و ثابت شده است، تا کنون به اقدام موثری در این رابطه برای تغییر وضعیت نابسامان موجود و ایجاد آرامش در بین شهروندان دست نزده است؟ آیا این به معنای برخورد دوگانه با معیارهای متفاوت برای شهروندانی نیست که قاعدتا همگان در پیشگاه قانون و نهادهای قانونی برابرند؟

بدین وسیله ما امضاء کنندگان این بیانیه از اظهارات تحریک آمیز خطیبان جمعه ی تهران و اصفهان که ممکن است منجر به تحریک عناصر خودسر و تندرو شده ، امنیت زنان را به خطر اندازد ، ابراز نگرانی کرده و ضمن محکوم‌کردن فجایع اخیر، توجه همۀ دلسوزان را به بررسی جامع و مداوم جوانب و زمینه‌های معضل زن‌ستیزی که هر از گاهی در چنین اشکالی وحشیانه‌ای بروز می‌کند، جلب می‌کنیم. همچنین از تمام نهادهای مسئول قانونی خواستاریم که با روشنگری در این زمینه و پاسخگویی و رفع ابهام عملی، سریع و قاطعانه و دستگیری عاملان و آمران این جنایات،  هر چه سریع‌تر آرامش عمومی را به زنان ایرانی بازگردانند. ارائه ی توضیحات و اطلاعات دقیق و شفاف به شهروندان از طریق رسانه های عمومی برای تعیین ابعاد فاجعه ضروری ست. همچنین از نهاد قانون گذار می خواهیم با لغو طرح امر به معرف و نهی از منکر و تدوین قوانین سرسختانه جهت منع و مجازات چنین اعمال غیر انسانه ای، گامی جدی در جهت پیشگری از تکرار این فاجعه برداشته و مسئولانه موجبات امنیت حضور زنان در عرصه ی عمومی را فراهم آورند. پرداخت تمامی هزینه های درمان قربانیان حملات اخیر توسط دولت و توجه به صدمات روحی قربانیان اقدامی اساسی ست که باید مد نظر قرار گیرد. هم چنین در نگاهی کلان ، بازنگری در کلیه ی قوانین ضد زن که حضور زنان در عرصه ی عمومی را به انها مختلف تهدید کرده ممکن است به اقدامات خودسرانه و تندروانه ی اینچنینی بیانجامد ، از مطالبات اصلی امضا کنندگان این بیانیه است. باشد که ایران هرگز شاهد تکرار فجایعی از این دست و خشونت هایی تا این حد عریان بر علیه زنان نباشد.

امضا کنندگان: شکیبا شاکرحسینی- نادیا ذابحی- نسیم مقدم- امیر عباس احمدی- فاطمه آقاجانی- افسانه بهرامی- عسل محمدی-کاملیا پیوند- مهرناز خرمی- افسر کاظمی- راحله دوست محمدی- فریبا فیاضی- نسترن گوران- نیما شهرابی- سپیده سمانه- منصور ثانی- علی کربلایی- الهه فراهانی- آزاده زرع کار- سروش سمیعی- ضادق بندار- محمد حاجی محمدی- شایان فیروزی- مازیار رضایی- مراد خیر خواه- هامون قاپچی- ماندانا اتابکی- ندا ناجی – فرشته طوسی- پرستو بیدانو- عماد کاظمی حاتمی- محمد شیرین زاده همدانی- الهام مهربانی- صالحه مرتضی نیا- ایوب عبدل – فرهاد فراهانی – نرمین نجف زاده-نیما علوی – سید ادیب امینی- آزاده شاهین مقدم- مهرداد امین- حمید اسلامی- حسن فرامرزی- آزاده مختاری- حامد اسلامیه –عاطفه کریمی- مارال بسیج – محسن رستگار- محسن کفیلی- محمد کریم آسایش –لاله عنبری- سمانه محمدی- آزاده بشارتی- نوید اصلانی- آوا گودرزی- علی کریمی-الناز کیان – شهره حسینی- میترا سخامهر- جلوه جواهری-اعظم سلطانشاه- مژده باباگلی- افروز کاظم زاده- مهتاب معلم- بیتا نقاشیان-یاسین رحمانی- سینا حسن لی- طاهره جاوید- شعله فرهمند-نیکی شیخ – اکرم صادقی- روشنا پاکزاد- آیدا بهجت- کیارش شلمانی- مسعود سرپوشانی- هومن داوودی- علی ثباتی – نوید رضا محمدی نجات- نسیم سربندی- نفیسه دادجو-مرتضی زمانی –سودابه راسخ- کیانوش بوستانی – مسیح صمیمی – علی شیر خدایی- مجتبی هوشنگیان شیرازی- حمید رضا حسن نصب- سعید برزگر- سیروس دانشیان – صبا زواره ای- نیما دهقانی – روهام راد- مینا شیری فرد- کیمیا مهدی زاد- علی شیخ الاسلام- شهرام مرادی –منور هویدا- پریسا نصرتی- شمسی وکیلی- مریم جلیل زاده – موسی اسدی – الهام عباسیان- الهه عباسیان- رزا شایان – فرناز زاوه- بهروز بابویی- مهین اکبری- کبری مرادی فر –فرناز ضیایی- شبنم صادقی- مهتاب میر رحیمی – داوود ظریف آسیابان – نغمه عزیزی- دلارام احدیان- آیناز احدیان – دنیز تدین- زهره جعفری – فروغ عنبری- ویدا گوهریان- نگار بزرگ زاده –حامد باستین-– سارا قزلباش – مریم ملک حسینی –نیلوفر ترکمان –مهرنوش معصومی- ناهید معصومی – رابعه صادقی- سحر بیانی – علی لعل محمدی – بهناز بیگی- مریم قشقایی – مریم مرادی نژاد – ریحانه عبدی – مهرنوش قویدل- مجید طیبی- هدی باوی- میثم حسینی – مصطفی آقازری – مریم عباسیان- علیرضا تغابنی- عیسی عادلی- شهلا عادلی-ندا دره شیری- محسن خضری- سیمین جنود- نسرین دودیر- سهراب راسخ- سپیده محمد زاده- ساراعلیپور- کتایون ریزخراتی- زهرا عسکرزاده- نازنین مشتاق- رویا تاجیک- مینا فرجی- شیما ابراهیمی- مهتاب زراعت دوست- – مرجان فرجی- کوروش جوادی- شیما سارانی- امیر جلیلی- سولماز قلی زاده- نغمه عالی- نغمه عزیزی- داوود ظریف آسیابان- پونه سلطانی- زهرا دریانی- مریم گندم رو- پسند مهدوی- الهه تاجیک- سحر عالی- سارا محمدزاده- ناهید مفتخری- فاطمه رامی- مهسا علیزاده- لاله غلامی-میلی مهلوجی- هما صادقی پور- سیما صادقی پور- مایده حسینی- بتول سرداب- ساناز میردامادی- مرحمت کشی زاده- پیمان رستمی- عباس عبویی- مریم مرادی نژاد- مریم قشقایی- بهناز بیگی- علی لعل محمدی- رابعه صادقی- مریم ملک حسینی- سارا قزلباش- نگار بزرگ زاده- فروغ عنبری- ویدا گوهریان- زهره جعفری- دلارام احدیان- آیناز احدیان- دنیز تدین- مهتاب میررحیمی- شبنم صادقی- فرناز ضیایی- کبری مرادی فر- مهین اکبری- بهروز بابویی- فرناز زاوه- رسا شایان- نجمه عالی- رضا شوشتری- صاحبه رجبخواه- راضیه عالی- خجسته مصطفی پور- شهرام مرادی- شادی ابراهیمی- مهرداد جعفری- جلال عنایت زاده- سپهر عنایت زاده- فرمهر عنایت زاده- زهرا عالی- علی عالی- رابعه عالی- منور هویدا- پریسا نصرتی- شمسی وکیلی- مریم جلیل زاده- موسی اسدی- زهرا آقاجان -کسرا جوکار -مسعود سقایی- نوید غفاری – زهره دودانگه- فرشیده اسدی- پروین بختیار نژاد- علی لعل محمدی- امیر شهریاری- محمد مهدی پور – ابوذر عزیزی- حمید رضا حسن نصب- صبا شیرازی- سمانه هرسبان – عظیمه ستاری – مریم دوست محمدی- ابراهیم گواهیان –سید ادیب امینی – آیدا ورشویی- کامیل سیدی- طناز آسایش- اردوان تراکمه- محمد رضا احمدی نیا – محسن بازرگان- الناز محرابیان- امیرسجاد سعیدی- آزیتا کرایی- فرشاد پارسیان- اسما قایدی نژاد- مرجان رحیمی- علی خوشه چین- سپیده داداش زاده- مهدیه پیکانو- شادی سبحانی- سارا زارع- علی یوسفی- ماندانا احمدی- سیما احسانخواه- مسعود رمضانپور- طاهره جمالی- بنفشه علیخانی- مهدی گرجی- امیرحسین ایرجی- جیران مهربان- ایران جمالی- مسعود مهربان- افشار مهربان- آیدین جوادی- رضا مرادی- کامران کریمی- پروانه چاووشی- یوسف عظیمی- طیبه تیموری- آتنا جاویدی نژاد- بهداد بهرامی- کتایون رضایی- حدیث قربانی- محمد حسین سعادتمند- بالا صدیف- فرشته صدیق- فیروزه صدیق- سپیده صدیق- مونس نعیم- مینا اطیابی- مریم انوری- ریحانه عباسی- نگار نجفی- شیرین حسینی- عسل حسینی- مونا نجفی- شاهین شیرزادی – مرتضی پور حاجی -

Dear President and the Head of the Parliament
During recent days and weeks, there have been certain catastrophes occurring in Isfahan, one of the metropolises of Iran, which have turned the life and the future of a number of women of this land into an absolute tragedy, and has targeted the unsettlement of the sense of security in this city, and, consequently, in the entire country, particularly for the Iranian women. It is of not, of course, unknown to any just and aware individual that the acid containers being continually emptied on the heads and the visages of the women of Isfahan, here and there, also spread the shadow of insecurity and death in every corner of this city; a city which, by the officials, is always kept being called “the cultural capital of the Islamic world” and “the center of the manifestation of Islamic civilization”. Such horrendous events have transformed the very commuting of women for daily routine to a devastating experience and through horrifying gossips and probing the ground for psychopathic and misogynist elements this atmosphere is on the verge of being spread into other cities and regions of the country and thus give rise to an air of insecurity in the public sphere for all Iranian women. In the middle of all this, the suspension and ambiguity caused by the procrastination and the contradictory words and deeds of the liable officials in taking decisive measures for guaranteeing the quietude of the society has worsened the situation. Now, much is not indeed heard from the announcements and positions of those political figures who have demanded, till very recently, strict “confrontation with the lack of Islamic dress code” and discerned it to be unsettling for “public welfare and order” right at a time when the mental and actual security of the citizens, being assaulted in the worst possible way, is entirely under the threat of a siege. In the highly risky and obscure current circumstances, it is quite natural that many troubling questions enter its way to the public opinion. Has not indeed such announcements and acts at the time when there is no clear legal procedure in defining the vague phenomenon of “lack of Islamic dress code” as a “crime” and decisions over how to encounter with it, provided the ground for the maneuver of the illegal and self-assigned elements? Or, as very recently once again one of the parliament members has declared, we are thinking that the latent hands of the foreign players are at work in the backstage of all this? Is the total number of the recent acid-tossing victims four individuals as said by the official estimations, or is it beyond that? Since when has this catastrophe begun and how many of the victims have actually died because of such assaults? Has the very occurrence of such criminal acts due to an organized and serialized fashion or is it simply pertaining to irrelevant and personally triggered attempts? Why the police force, as an institute entitled to “enforce order and security and provide public and private stability” has not yet shown the same determination and apt that it recently had shown in such agendas as encountering with “lack of Islamic dress code” and such severe measures taken against the cost of a simple music video, which is quite proved and witnessed by every citizen? Does not this suggest going after double standards for the citizens who are expected to be regarded equal before the law? Thus, hereby, we, the signers of this petition, declare our worry and unsettlement about the agitating accouchements of Isfahan’s religious figures who might have induced and spurred the rise of brutal acts done by self-assigned and illegal elements, and, while condemning the recent catastrophes, we insistently invite the attention of all responsible and conscientious individuals to comprehensibly and continually study all the aspects and the grounds of the problem of misogyny which once in a while finds as its manifestation too brutal an expression. We also require all the responsible institutes to reinvest security and stability among Iranian women by enforcing enlightenment in this regard, and by immediately rendering their responsiveness, and also by practically clarifying the situation, and confronting and penalizing the engaged elements in the current horrendous catastrophe. To present clear and unambiguous information to the citizen through public media with the aim of determining the dimensions of this catastrophe is of absolute necessity. We also demand that the legislating institutes cancel the agenda of “encouraging the religiously approved and discouraging the religiously disapproved” and, in addition, we demand the legislation of decision rules for prohibiting and penalizing such inhuman acts, and thus taking a further step in preventing such catastrophes from happing further in society so that, with so doing, the officials may provide the necessary means for the presence of women in the public sphere. The financial compensation of the medical expenses of the recent victims on the part of the government and endowing responsible attention to the mental damages that the victims of the recent catastrophe have gone through are essential acts deserving consideration. Also, in a holistic view, reconsidering the entire body of misogynist laws that, in one way or another, threaten the presence of women in the public sphere and might have actually led to such self-assigned and radical acts is among the main demands of the signers of the present petition so that we may eventually see no more the recurrence of such catastrophic and self-manifest violent acts against women.

Tags: , , ,

پاسخ دهید