از فیلمهای قابل تأمل در فستیوال بینالمللی فیلم تبعید در شهر گوتنبرگ سوئد “زنان پشت فرمان رانندگی” ساختهی فیلمساز جوان افغان، صحرا کریمی، میباشد. صحرا زادهی ایران است و از لحظهی تولد در مهاجرت زندگی کرده. فیلم نگاهی از درون به چند زن و خانوادههایشان دارد. زنانی از طبقات گوناگون و نگاههای متفاوت که همه در آرزوی یافتن حق انسانی خود میباشند.
صحرا در سال ۲۰۰۵ هنگامی که هنوز دانشجوی دانشکده فیلم و تلویزیون در اسلواکی و همزمان در جمهوری چک است، خبری در بیبیسی فارسی میخواند که اولین گروه از زنان افغان موفق به گرفتن گواهینامه رانندگی شدهاند.
“این خبر مرا که به تمام مسائل و مشکلات زنان در افغانستان آگاه بودم، بسیار خوشحال کرد. خبر را به عنوان موضوع یک فیلم مستند در ورکشاپ سینمایی در جمهوری چک مطرح کردم. بعد یکی از استادانم که دفتر فیلمسازی داشت، برای تهیهی فیلم اعلام آمادگی کرد. سال ۲۰۰۶ به افغانستان رفتم. در واقع با “زنان افغان پشت فرمان رانندگی” من برای نخستین بار به افغانستان سفر کردم. از این کشور فقط تصویری داشتم که ساخته شده بود از خاطرات سیاه و سفید پدر و مادرم. سه سال طول کشید تا فیلم را ساختم. در طی ۲ سال چهار مرتبه به افغانستان برای تصویربرداری رفتم و یک سال هم طول کشید تا تدوین فیلم به اتمام برسد.”
سینما و دنیای زنانه
برای صحرا به عنوان زنی فیلمساز پرداختن به موضوعی زنانه و روایت زنمحور در سینما، نهتنها رسالت هنری بلکه یک نوع تعهد کاری و حرفهای محسوب میشود تا بتواند دنیای درون یک زن را از این طریق به تصویر بکشد.
“همیشه دوست داشتم به دیگران نشان دهم که دنیا از دید یک زن چگونه به نظر میرسد، و چگونه باید به دنیای یک زن نگریست. من از فرهنگ و جامعهای آمدهام که نه تنها زن را به عنوان یک انسان تعریف نکردهاند و هویت و جایگاه او را مشخص نکردهاند، بلکه جنسیت او را وسیلهای قرار دادهاند تا حقارت و تحقیر را به او هر روز و در قالب حتی روزمرگیهای ساده تزریق کنند. از دوران دانشجویی برای من به تصویر کشیدن دو مسئله در فیلم هایم بسیار مهم بود: یکی به تصویر کشیدن مهاجرت از دید یک زن مهاجر و دیگری به تصویر کشیدن دنیای زن با تمام پیچیدگیها و سادگیهایش.”
رابطه آزادی و جنسیت
در نظر صحرا، آزادی جزء یکی از بنیادیترین حقهایی است که یک انسان باید از آن برخوردار باشد.
“آزادی را میتوان از انتخاب بین دو رنگ تعریف کرد تا پیچیدهترین مفهومها از جمله خیر و شر و غیره. من همیشه از خود پرسیدهام که چرا جنسیت یک انسان باید او را از داشتن این بنیادیترین حق دریغ دارد؟ چه چیزی و یا چه کسانی این حق را از زن گرفتهاند، در قالب چه قانونی؟ فیلم من در مورد زنانی است که میخواهند رانندگی بیاموزند در سرزمین مردان- افغانستان. اما برای من رانندگی فقط یک نگاه نمادین بود برای بیان آنچه که میخواستم از این طریق به تصویر بکشم. چرا باید پشت فرمان نشستن زن افغان و رانندگی یاد گرفتن به او حس آزادی و رهایی بدهد؟ آرزوی زنان فیلم من در یادگیری رانندگی شاید خیلی زمینی و ساده باشد، اما برای من به عنوان سازنده این فیلم، این آرزو بهترین نشانه میشود برای رسوخ کردن و وارد شدن به دنیای نهان آنها. به دنیای زنانه یک زن افغان. به گذشته و حال و آیندهای که او میخواهد در آن هویت خویش را بیابد و معنا دهد.”
مشکل ویژه سینماگر زن
به اعتقاد صحرا ساختن فیلم همهجا مشکلات خاص خودش را دارد، چه هالیوود چه کابل، اما در کابل فیلم ساختن به مراتب سختتر است.
“افغانستان هنوز به طور مستقیم و غیر مستقیم در حالت جنگ به سر میبرد. امنیتی وجود ندارد که تضمین کند اگر شما از خانهتان بیرون بروید آیا زنده بر خواهید گشت یا نه. در کنار تمام مشکلات وقتی شما یک فیلمساز زن باشید در جامعهی سنتی افغانستان، که سینما را به عنوان کثیفترین حرفه میدانند و سینماگر زن را چون روسپی، ساختن فیلم در مورد زنانی که میخواهند برای بدست آوردن سادهترین حق زندگی شان مبارزه کنند، ساده نیست. اما من همیشه میگویم باید در این مواقع نیمه پر لیوان را هم دید. شخصیتهای فیلم من و خانوادههاشان تا آخرین حدی که میتوانستند با من در ساخت این فیلم همکاری کردند. اگر مشکلی هم بود، با مهربانی و همکاری و مهماننوازی آنها نادیده گرفته میشد. افغانها مردمی هستند که وقتی میهمان خانهشان میشوید اگر فقط یک تکه نان برای خوردن داشته باشند، حتما آن را با شما قسمت خواهند کرد. من روزهای زیادی را در کنار شخصیتهایم سپری میکردم تا به دوربینام و خودم عادت کنند. آنها با قبول و اطمینان به من برای به تصویر کشیدن زندگیشان، در واقع درصد زیادی از مشکلات موجود در ساخت این فیلم را حل کردند.”
سکوت، تحمل، فریاد
دو سوم فیلم را خود صحرا تصویربرداری کرده است. تا اینکه پس از اولین سفرش به افغانستان، متوجه میشود که شخصیتهایش با تصویربردار اسلواکی چندان راحت نیستند و احساس بیگانگی میکنند.
“بنابراین تصمیم گرفتم که در سه سفر دیگر فقط خودم باشم و صدا بردارم. دید جامعه سنتی افغانستان به زن و مقوله سینما و سینما گر زن کاملا منفی و ظالمانه است. همین دید خود زاینده مشکلات فراوانی است. اما برای اینکه به هدف رسید، باید مبارزه کرد. باید تحمل کرد گاهی، باید سکوت کرد گاهی و باید فریاد کشید گاهی. در طول دو سال ساخت این فیلم من هم سکوت کردم، هم تحمل و هم فریاد کشیدم. اما بالاخره فیلم را ساختم.”
قهرمانان سرنوشت خویش
صحرا از رابطهاش با شخصیتهای فیلم اش میگوید.
“شخصیتهای فیلمام را دوست دارم. در هر کدامشان زنی را میبینم که درونی دارد پر از ناگفتهها، پر از مهر، پر از اندوه و پر از شادی. زنهای فیلم من هر کدام به نوعی قهرمان هستند در سرنوشت خود. و این مهمترین و زیباترین چیزی است که در مورد آنها میاندیشم.”
رگ خواب آقایان
در فیلم صحرا توانسته با مردان نیز گفتگو کند و آنان به راحتی به پرسشهای او پاسخ میدهند. از صحرا در رابطه با مشکلات و چند و چون گفتگو با مردان میپرسم.
“آقایان رگ خواب دارند. حتی آقایان سرزمین مردسالار افغانستان. باید به آنها فرصت داد تا تمام غرور و افتخار مرد بودنشان را به رخ بکشند؛ بعد، هنگامی که آرام گرفتند، می توان از آنها سئوالهای سادهای کرد. مردها برای اینکه آن غرور را باز به رختان بکشند، جوابهایی خواهند داد که شما به عنوان یک فیلمساز لازم دارید. در مقابل مرد افغان نباید زیاد ادعای فمینیستی داشت. باید برای رسیدن به پاسخ سئوالها و پی بردن بیشتر به دنیای درون او، زنی آرام بود، آهسته سوال کرد، جوابها را شنید، ضبط کرد و بعد در خلوت تنهایی خود آنها را چندین بار شنید و در نهایت، آن پاسخی را که میخواهید و میدانید که در بعد دراماتیک و روایی فیلم بسیار یاری دهنده است، می توانید انتخاب کنید. اگر از همان ابتدا شروع کنید به ادعا کردن و به رخ کشیدن اینکه یک زن باسواد، مستقل، روشنفکر و دارای عقیده و اندیشه هستید و قرار است او سوژهای شود برای فیلم شما و از طریق او میخواهید بیشتر با دنیای مردسالار جامعه افغانستان آشنایی پیدا کنید، دیواری خواهد کشید بتونی بین خود و شما.”
منبع: شهرزادنیوز